DeFi 2.0: راهنمای جامع برای نسل دوم پروتکلهای دیفای
مالی غیرمتمرکز 2.0
یکی از تأثیرگذارترین و موفقترین نوآوریهای مبتنی بر بلاکچین، امور مالی غیرمتمرکز یا DeFi است. دیفای به طیف گسترده ای از برنامه های غیر متمرکز گفته میشود که واسطه را از خدمات مالی سنتی حذف میکند و افق جدیدی را در امور اقتصادی نمایان میکند. دیفای روی بلاکچینهایی که از قرارداد های هوشمند پشتیبانی میکنند و به کمک شبکه های امن اوراکل مانند Chainlink ساخته شده است.
پروتکلهای DeFi به طور مستمر بر اساس مدلهای اثباتشده توافقنامههای مالی در حال تکامل و بهبود در هر مرحله هستند. ازآنجاییکه توسعه بدون مجوز و فرهنگ توسعه متنباز در این اکوسیستم رایج است؛ سرعت تکامل در دیفای بسیار بالاست. اکوسیستم DeFi با سرعت سرسامآوری پیشرفت میکند. در چند ماه گذشته، افزایش پروژههای دیفای که بر نقدینگی تمرکز دارند، نسل جدیدی از نوآوریهای DeFi را به نام DeFi 2.0 آغاز کرده است؛ بنابراین، باید بپرسیم DeFi 2.0 چه چیزی است؟
DeFi 2.0 عبارتی جدید در دنیای بلاکچین است که به زیرمجموعهای از پروتکلهای DeFi اشاره دارد که بر اساس پیشرفتهای قبلی DeFi مانند کشت سود، وامدهی و موارد دیگر ساخته شدهاند. بسیاری از سیستمهای با توکنهای بومی، محدودیتهای نقدینگی را تجربه میکنند که تمرکز اصلی در اجرای DeFi 2.0 است.
قبل از پرداختن به سودمندی و پارادایمهای مالی جدیدی که اکوسیستم DeFi 2.0 به ارمغان میآورد، این مقاله پیشرفتهای گذشته در زمینه DeFi و تغییرات DeFi 2.0 را بررسی میکند و مشکل نقدینگی را که پروتکلهای DeFi 2.0 به دنبال حل آن هستند، موردبحث قرار میدهد.
تحولات اولیه DeFi
Uniswap، Aave، Bancor، MakerDAO، Compound و دیگر پیشگامان اولیه DeFi، پایه محکمی برای اقتصاد روبهرشد DeFi ایجاد کردهاند و بسیاری از آجرههای حیاتی و مهم این «لگو پول» را به اکوسیستم اضافه کردهاند.
بازارسازان خودکار (AMM) غیرمتمرکز اولیه، Uniswap و Bancor، اولین کسانی بودند که به کاربران اجازه دادند تا توکنهای خود را بدون از دست دادن سرپرستی آنها، معامله کنند. Aave و Compound وامدهی و استقراض غیرمتمرکز را ارائه کردند که امکان بازدهی روی چین برای سپردهها و دسترسی بدون مجوز به سرمایه عملیاتی را فراهم کرد.
MakerDAO یک استیبل کوین غیرمتمرکز را برای اعضای اکوسیستم ارائه کرد تا بتوانند در تراکنشها از آن استفاده کنند و سپری در مقابل نوسانات ارزهای دیجیتال ارائه کرد. کاربران از طریق این پروتکلها به صرافیهای قابلاعتماد، وامدهی و استقراض راحت و استیبل کوین دسترسی پیدا کردند که سه اصل کلیدی در امور مالی هستند که معمولاً در بازارهای مالی سنتی در دسترس هستند.
بااینحال، از نظر شفافیت و کنترل کاربر، زیربنای خدمات شناخته شده مبتنی بر DeFi، بسیار متفاوت از شرکتهای متمرکز است. نوآوریهای DeFi بر پایهی تکنولوژیهای متعددی که زیربنای این خدمات غیرمتمرکز هستند، ساخته شدهاند.
محدودیتهای DeFi 1.0
DeFi 2.0 یک نسخه بهبودیافته از مدل فعلی DeFi است که با هدف رفع نقصهای موجود و درعینحال تقویت نقاط قوت برای ارائه گزینههای جدید و هیجانانگیز به مشتریان در مسیر آزادی مالی، طراحی شده است. محدودیتهای مختلف DeFi 1.0 در بخش زیر مورد بحث قرار گرفته است.
اولین مانع قابلاستفادهبودن پلتفرمهای DeFi است. ازآنجاییکه پیچیدگی UX و UI استفاده از محصولات غیرمتمرکز را برای مبتدیان دشوار میکند، اکثریت قریب بهاتفاق کاربران فعال، علاقهمندان باتجربه کریپتو هستند. مردم خواهان یک تحول هستند و توانایی دیفای 2.0 در جذب جریان اصلی کریپتو میتواند تعیینکننده حرکت بعدی دیفای باشد.
علاوه بر این، مقیاسپذیری اوضاع را بدتر میکند. کارمزدهای بالا و زمان انتظار طولانیتر برای تأیید تراکنشها همچنان تجربه کاربر را خراب میکند. همانطور که همه ما میدانیم، اکثر انواع DeFi بر روی بلاکچین اتریوم ساخته شدهاند و به دلیل تعداد بسیار زیاد کاربران در شبکه، تأخیرهای قابلتوجهی وجود دارد و هزینههای تراکنش سر به فلک کشیده است. در نتیجه، کاربرانی که کمتر از چند هزار دلار دارند، استفاده از DeFi را ضررده میدانند.
افراد، بهخصوص در حوزه کریپتو، صبر کمی دارند و میتوان گفت که مردم از DApps دور میشوند تا چشماندازهای مالی بزرگتری را دنبال کنند. بازدهیها مانند گذشته جذاب نیستند (بهخصوص برای معروفترین DeFiها). بهاینترتیب سناریوی تخلیه استخرهای نقدینگی مکرر رخ داده است که منجر به جریان نقدی ناسالم برای فعالیتها و بسیاری از مسائل دیگر میشود که باعث استفاده نامناسب از سرمایهها میشود.
علاوه بر این، برای معامله در صرافیهای غیرمتمرکز (DEX) و AMM بدون تغییر قیمت توکن، همه ارزهای دیجیتال به نقدینگی نیاز دارند. درحالیکه برنامههای تشویقی میتوانند تمایل موقتی ایجاد کنند، اما از ایدهآل فاصله زیادی دارند و ریسک زیادی برای سرمایهگذاران کوچک ایجاد میکنند.
اوراکلها اغلب در DeFi استفاده میشوند، اما برخی از پروژهها هنوز از ارتباط آنها بیاطلاع هستند و از ادغام با اوراکل قابلاعتماد خودداری میکنند. در نتیجه، بسیاری از پروتکلها مورد حمله قرار گرفتهاند و مجبور به پذیرش خسارت شدند.
هدف DeFi 2.0
برخلاف نسل قبلی برنامههای DeFi که برای کاربران طراحی شده بود، تازهواردها تمرکز ویژهای بر امورات B2B داشتند. پروتکلهای DeFi 2.0 از این واقعیت که نسل اول محصولات DeFi باعث ایجاد کاربر اولیه و توسعههای اولیه مهم DeFi شدند بهره میبرند و توسعهدهندگان آینده میتوانند اکنون برای ساخت موج بعدی برنامههای DeFi از آن استفاده کنند. هدف از این نسل جدید پروتکلهای DeFi ایجاد امکان حیات بلندمدت دیفای است.
مشکلات اساسی از جمله اتکای این بخش به ارائهدهندگان شخص ثالث و تأمین نقدینگی به کمک توکنهای تشویقی، و همچنین عدم ارتباط DeFi با امور مالی سنتی و اقتصاد جهانی باعث شدهاند که این بخش به پایداری مطلوب نرسد. تمام هدف DeFi 2.0 و فراتر از آن رسیدگی به این مسائل است.
برخی از پیشگامان جنبش DeFi 2.0 بر روی توسعه روشهایی برای نقدینگی بلندمدت متمرکز شدهاند. OlympusDAO، پروتکلی که قصد دارد یک صندوق ذخیره غیرمتمرکز ایجاد کند، یکی از این پیشگامان است. OlympusDao همچنین Olympus Pro را معرفی کرد، ابزاری که به دیگر پروتکلهای DeFi اجازه میدهد از مکانیسم پیوند برای به دست آوردن نقدینگی خود استفاده کنند و تمرکز دیفای2.0 بر B2B را نشان میدهد.
ایجاد مکانیسمهای ارزش که کنترلشده توسط پروتکل هستند، راه دیگری است که انتظار میرود DeFi 2.0 به سازمانهای خودکار غیرمتمرکز (DAO) کمک کند. موج جدید محصولات DeFi ابزارهای ارزشمندی را تولید خواهد کرد که DAOها را قادر به رقابت با شرکتها میکند و تمرکز B2B جنبش را تقویت میکند.
نوآوری DeFi 2.0 و پروتکلهای نسل دوم DeFi
اگر هنوز نمیدانید که چرا DeFi 2.0 اینقدر محبوب است، لطفاً به خواندن ادامه دهید تا متوجه شوید.
تحقیقات DeFi 2.0 زمانی آغاز شد که کاربران و پروژهها محدودیتهای DeFi را درک کردند و بر آن شدند تا راهحل مناسبی ارائه دهند. هر پاسخ به هر مشکل منجر به حرکتهای صعودی جزئی بازار شده است که دقیقاً همان چیزی است که بازار به آن نیاز دارد.
اکنون بیایید نگاهی به راهحلهایی بیندازیم که به توسعه پروژههای DeFi 2.0 کمک کردهاند.
مقیاسپذیری: لایه یک، لایه دو
تعامل با شبکه اتریوم یک مانع بزرگ برای کاربران DeFi، بهویژه تازهکارها بوده است. متأسفانه، اکثر مصرفکنندگان به دلیل قیمت بالای تراکنش و زمان انتظار طولانی، قادر به تجربه DeFi نیستند. از طرف دیگر، DeFi طیف گستردهای از فرصتها را فراهم میکند و آن را بسیار جذاب میکند. در نتیجه، این سؤال پیش میآید: چگونه کاربران میتوانند بدون پرداختن به مسائل مقیاسپذیری اتریوم، DeFi را تجربه کنند؟
پولها به سمت BSC، Polygon و سولانا که برخی از بلاکچینهایی هستند که میتوانند آنچه کاربران میخواهند را انجام دهند؛ جاری شد. موج بعدی بازار میتواند با راهحلهایی برای مشکل مقیاسپذیری ارائه میشوند؛ ایجاد شود.
نقدینگی: سوددهی
سادهترین راهحل برای مشکل نقدینگی، یا جذب کاربران و سرمایه اضافی به بازار DeFi، کمک به آنها در کسب سود است. ارائهدهندگان نقدینگی شخص ثالث در پروتکلهای AMM راهحلی جزئی برای مشکل نقدینگی ارائه کردند و به هر شخص مستقلی که دارای بودجه کافی بود اجازه میداد نقدینگی یک جفت توکن را فراهم کند.
تیمها بهجای تأمین نقدینگی خود، ممکن است نقدینگی کافی را از دیگران دریافت کنند. اما، از سوی دیگر، کاربران نهایی انگیزه کمی برای تقویت نقدینگی برای یک توکن جدید داشتند، زیرا انجام این کار باعث میشود در معرض زیان موقت قرار بگیرند درحالیکه تنها درآمد از طریق کارمزد سوآپ است. کاربران برای پذیرش این ریسک به یک دلیل مالی قانعکننده نیاز داشتند این یک مشکل مرغ و تخممرغ است.
لغزش ناشی از سوآپ، کاربران را تعامل در محیط پروتکل DeFi در صورت نبود نقدینگی کافی منصرف میکند. بدون مشارکت کاربران در تراکنشهای توکن، حجم کارمزد کافی ایجاد نمیشود تا بازیگران شخص ثالث را تشویق کند تا توکنهای خود را جمع کنند و نقدینگی ارائه کنند. در نتیجه، یکی دیگر از دستاوردهای مهم DeFi متولد شد. کشت سود، یا عمل تقویت نقدینگی برای پروتکلهای جدید DeFi با استفاده از توکنهای ارائهدهنده نقدینگی (LP) به یک امر عادی تبدیل شده است. اما، چگونه کشت سود DeFi را متحول میکند؟
در تابستان 2020، زمانی که کشت سود (همچنین بهعنوان استخراج نقدینگی شناخته میشود) در دسترس قرار گرفت، فعالیت DeFi افزایش یافت که توسط متخصصان بلاکچین “تابستان DeFi” نامیده شد. مفهوم کشت سود ساده است. کاربران نقدینگی را برای یک جفت قابل معامله از طریق یک پروتکل AMM ارائه میکنند و یک توکن LP در ازای آن دریافت میکنند و سپس توکن LP را برای سود در توکن اصلی پروژه استیک میکنند.
این رویکرد معضل مرغ و تخممرغ را با ارائه یک منطق اقتصادی قوی برای ارائهدهندگان نقدینگی شخص ثالث با ارائه بازده بالاتر برطرف میکند. آنها ممکن است با استیکینگ و بهدستآوردن بیشتر توکن اصلی پروژه، سود بیشتری به دست آورند، علاوه بر این، به دلیل نقدینگی بیشتر، کارمزدهای تجمعی بالاتری در سوآپهای AMM ایجاد میکنند.
به لطف فناوری کشت سود، پروتکلهای دیفای جدید توانستند نقدینگی خود را تقویت کنند که در نتیجه باعث کاهش لغزش در معاملات و عملکرد پایدارتر برای کاربران اکوسیستم شد. در نتیجه، تعداد پروتکلهای DeFi به طور تصاعدی افزایش یافته است، و نشان میدهد که چگونه کشت سود هزینههای ورود را هم برای کاربران و هم برای سازندگان پروژه DeFi کاهش داده است.
ثابت شده است که کشت سود وسیله مؤثری برای تقویت بودجه برای پروژههای DeFi است، اما در درازمدت بدون ریسک نیست. علاوه بر این، به دلیل محدودیتهای خاص طرحهای بلندمدت کشت سود، علیرغم اثربخشی، بهتنهایی مشکل نقدینگی را حل نمیکند.
اکثر پروژههای DeFi باید با کمک کشت سود نقدینگی را تقویت کنند زیرا ضروری و سالم است. بااینحال، تیمهای پروژه باید مراقب مقدار عرضه توکن بومی خود و تاکتیکهای بلندمدت کشت سود خود باشند تا از پیامدهای منفی و بلندمدت جلوگیری کنند.
متمرکزسازی: DAOs
جدا از اینکه مردم برای کسب پول به دیفای میآیند، برای استقلال و خودکفایی هم به دیفای میآیند. بااینوجود، گروهی همچنان تعداد زیادی از پروتکلهای DeFi را کنترل میکنند که منجر به از دست دادن اعتماد در بین کاربران DeFi میشود.
برای پرداختن به این موضوع، پروژههای DeFi تمایل به اولویت دادن به جنبه غیرمتمرکز دارند. DAO که به هرکسی اجازه میدهد در مورد تکامل پروژه رای دهد، در سالهای اخیر بهشدت محبوب شده است.
بهرهوری سرمایه
DeFi با سرعت سرسامآوری درحالرشد است. TVL (کل ارزش قفل شده) صنعت به صعود خود ادامه داده است. بااینوجود، یکی از بزرگترین چالشهای DeFi این است که بیشتر داراییها ثابت و کم استفاده هستند. برای درک این موضوع، سناریوی زیر را در نظر بگیرید:
- وامدهی: در حال حاضر، پروتکلهای DeFi نسبت استفاده پایینی دارند، به این معنی که تعداد وام دهندگان بسیار بیشتر از وامگیرندگان است.
- AMM: اگرچه AMM “استخر نقدینگی” DeFi است و مقدار زیادی TVL را جذب میکند، اکثریت آن استفاده نمیشود که به دلیل طراحی AMM است که از تمرکز نقدینگی جلوگیری میکند.
- Aggregator: کاربرانی که داراییها را در پروتکلهای تجمعکننده وارد میکنند و Agtoken دریافت میکنند، نمیتوانند آن توکنها را در جای دیگری خرج کنند.
برای حل مسائل فوق، پروژههای متعددی مانند Olympus DAO یا Abracadabra دست به ابتکارات مناسبی زدهاند که به طور پیوسته در حال تبدیل شدن به موج بعدی در شاخه بهرهوری سرمایه هستند.
DeFi 2.0 با پروژههای متمرکز بر بازدهی سرمایه میتواند کارهای زیر را انجام دهد:
- بهینهسازی TVL: اجازه میدهد داراییهای سپرده شده تا حد امکان استفاده شود.
- یک جریان نقدی پایدار ایجاد کنید: همانطور که توسط Olympus DAO نشان داده شده است، سیستم مبادله توکنهای LP تعداد دفعات تخلیه نقدینگی استخرها را کاهش میدهد و درعینحال نقدینگی طولانیمدت را نیز فراهم میکند؛ بنابراین، حفظ جریان نقدینگی خوب به پروژهها اجازه میدهد تا به طور پایدارتری گسترش پیدا کنند و حامیان بیشتری جذب کنند.
DeFi 2.0 در مقابل DeFi 1.0
پروژههای DeFi 1.0 و DeFi 2.0 تفاوتهای زیر را دارند:
اکثر پروژههای DeFi در حال حاضر بر روی صدور توکن متمرکز شدهاند و این نوع پروژههای DeFi که راه حلی در توزیع توکنهای حاکمیتی و حاکمیت جامعه و همچنین راهاندازی معماری “ماینینگ” ارائه نکرده باشند؛ اغلب ناپایدارند.
تراکنشهای ارزی برای ایجاد یک سیستم مالی غیرمتمرکز DeFi 2.0 که هم پایدار باشد و هم به طور خودکار توزیع شود، لازم است. دیفای در مرحله DeFi 2.0 بهاحتمال زیاد همه اعضایی که نقدینگی عرضه میکنند را به هم متصل میکند. مشوقهای تأمین نقدینگی برای ایجاد یک معماری مالی غیرمتمرکز گرم، پایدار و بههمپیوسته برای ایجاد ارتباط بین تمام معاملات آتی توسعه خواهند یافت.
این برنامه متعهد به شکستن حالت تراکنش سرد DeFi1.0 است و از کاربران انتظار دارد تا ضمن ایجاد پیوندهای عمودی قوی، ارتباطات افقی نزدیکی را ایجاد کنند، زیرا از روابط نزدیک کاربران با هم حمایت میکند.
به اعضا در DeFi 2.0 در مقایسه با DeFi 1.0، حکمرانی اکوسیستم و اختیار تصمیمگیری داده میشود. تمام تصمیمات توسط کل گروه گرفته میشود. اعضا برای شرکت در فعالیتهای اجتماعی دلیلی بالاتر از هیجان و کنجکاوی دارند. همه اعضا ذینفعان و جوامع تضمین میکنند که همه صدای خود را دارند و دولت واقعاً غیرمتمرکز تحقق مییابد.
تکامل DeFi ادامه دارد
فرقی نمیکند اخبار DeFi 2.0 را جهش نسلی در امور مالی غیرمتمرکز بدانید یا فقط یک نام تجملی، یک چیز قطعی است: این نشانه دیگری از پیشرفت مداوم فضای DeFi است.
مهمتر از آن، انواع ابتکاراتی که جنبش DeFi 2.0 را تشکیل میدهند نشان میدهد که ما از مرحلهای که شاید بحرانیترین مرحله تکامل دیفای است عبور کردهایم: مرحله راهاندازی. حال، پروژههای DeFi 2.0 ابزارهایی را دارند که برای پیشبرد امور مالی غیرمتمرکز نیاز دارند.
زمانی که نوبت به طراحی پروتکلهایی (مفهوم لگو پول) میرسد، توسعهدهندگان ابتکاراتی دارند که سود، بازدهی سرمایه، تمرکززدایی و هر چیز دیگری را به حداکثر میرساند. برخی بدهبستانها وجود دارند که هنوز درک نشدهاند. اما در حال حاضر، به نظر میرسد که همه فقط هیجانزده هستند.
در یک مفهوم فلسفیتر، فاز یک DeFi چیزهای زیادی به ما آموخت. دستاوردها و همچنین اشتباهات متعددی وجود داشت. درسهایی از گذشتهای نه چندان دور. این حوزه از نظر پذیرش و فناوری و فرهنگ غیرمتمرکز درحالرشد است. فرهنگی که مردم در تماس با «دنیای قدیم» – مقررات، دولت و امور مالی سنتی – فراموش کردهاند.
دیدگاهتان را بنویسید
می خواهید در گفت و گو شرکت کنید؟خیالتان راحت باشد :)